خداوند پرسید:«
خداوند پرسید:
میخوری یا میبری؟؟؟؟....
منه گرسنه گفتم«میخورم!…..»…
چه میدانستم که لذت هارا میبرند،…و غصه هارا میخورند.!
میخوری یا میبری؟؟؟؟....
منه گرسنه گفتم«میخورم!…..»…
چه میدانستم که لذت هارا میبرند،…و غصه هارا میخورند.!
آیت الله بهجت:
از ما عمل چندان نخواسته اند.
مهمتر از عمل کردن (عمل نکردن است*)….!
تقوا, یعنی عمل گناه را مرتکب نشدن.
همه میپرسند :چه کار کنیم؟؟؟…
من میگویم
بگویید چه کار نکنیم و پاسخ این است.. . ((گناه نکنید…. )).
بهشت زیر پای پدران است!
برای من شب سختی بود.از آن شبهایی که تا رسیدن صبح جانت به لبت میرسد.
دختر کوچکم مریض شده بود وحسابی تب داشت. آن هم از نوع توام با لرزش که واقعا نمیدانستم باید چه کارش کنم.
استامینوفن فایده نداشت..دستمال مرطوب هم که روی پیشانی اش میگذاشتم انگار نه انگار….!
دست وپایش را هم که خیس میکردم لرز میکرد ودندان های ریزش به هم میخورد.
خلاصه با همه تجربه شش ساله مادرانه ام ب جنگ تبش رفتم وبه عنوان یار دوازدهم تیم گلبول های سفیدش تا صبح جنگیدم!
ساعت حدودا چهار صبح بود که احساس کردم کمی بهتر شده است.
هرچند هنوزتب داشت اما دیگر نمی لرزید وتنفسش هم به تندی قبل نبود.کمی خیالم راحت شده بود که احساس کردم چه قدر خسته ام!
داشتم دوباره پاشویه اش میکردم و خمیازه کشیدم که به فکر رفتم…
«بی خود نیست که پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرموده اند بهشت زیر پای مادران است…. . …… . …!
من بیچاره با این حال و روزم تا چهار صبح بیدارم و مریض داری میکنم اون وقت این جناب پدر همچنین خوابیده اند…
… . . ..که انگار نه انگار.
دنیا رو اگه آب ببره این آقایونو خواب میبره.حالا خوبه روزش جمعه بوده و سرکار نبودن…عیب نداره.
عوضش امشب من کلی ثواب مادرانه جمع کردم که اوشون ازش بی نصیب بودن.
این به اون خواب شیرین در.
حالا اگه پاشه نماز شبم بخونه ثوابش اندازه من نیست…!»
کم کم داشتم قلقلک درختان بهشت را زیر پایم حس میکردم که نفهمیدم کی و چه جوری خوابم برد؛…
…خوابی آنچنان عمیق که وقتی بیدارشدم هوا کاملاّ روشن شده..
..وای دل غافل که انگار وقتی خواب بودم این بهشت رویایی از زیرپایم گذر کرده ونماز صبحم قضا شده است
واین به این معنی بود که… .
همیشه همین طوراست؛وقتی زیادی از خودمان متشکر میشویم،خدا هم به شکلی زیبا چیزی را جلوی چشممان می آورد.
یاد آن حکایت سعدی افتادم که :در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد وپرهیز،..
..شبی در خدمت پدر نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز برکنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته،..
..پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمی دارد که دوگانه ای(دو رکعت نماز)بگذارد..
…چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند؟؟
گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن است که درپوستین خلق افتی!
نبیند مدعی جز خویشتن را که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش
§
بله! نتیجه اخلاقی این که گاهی هم بهشت زیر پای پدران است.
حتی اگر تمام شب خواب باشند!
منبع : ((محدثه نظری))
بسم رب الشهدا
آجرک الله یابقیه الله
به من خبر رسیده که یکی از انان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی
که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده وخلخال ودستبند و گردنبند وگوشواره های آنان را ازتنشان بیرون آورده است….
درحالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه والتماس کردن نداشتند…آنها باغنیمت فراوان برگشتند.
بدون اینکه حتی یکنفر از آنها زخمی شود ویا قطره ای خون از آنها ریخته شود.
(اگر به خاطر این حادثه مسلمانی از روی تاسف بمیرد ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار و بجاست)امام علی(ع).
ای اقیانوس ایستاده عدالت…
یامهدی… .
ای فرزند خلف زهرا وای علی حاضر…و امام زمان…
برخیز وببین وبشنو…
صحبت از خلخال یک پیرزن یهودی نیست..سخن ازتجاوز به پنج هزار زن مسلمان است…سخن از جنین هائیست که از رحم مادر
بیرون کشیده میشوند…سخن از انسان هائیست که زنده زنده در آتش سوختند..
نه یک نفر..ونه ده نفر.. .که بیست هزار نفر……!
برگرد..برگرد…برگرد آقاجان..!
..اینها میگویند بودایی ها صلح طلب هستند..اینجا میگویند باید ((دالایی لاما)) را الگوی صلح خویش قرار دهید…
همان که بوسه بر دست شیمون پرز زد ودربرابر دیوار ندبه شاید..شاید چنین روزی را آرزو میکرد.
یااباصالح…
ای صلاه روز آدینه برگرد… .
اینان که در میانمار به خاک وخون کشیده میشوند مسلمانندو حب رسول خدا در دل دارند.
اینان روزی پنج مرتبه تورا اقامه میکنند..هرچند نمیدانند…
…مولاجان. .. . .. .
تورابه علی اصغرهای بی گناه این امت برگرد.
برگرد..اعتراف میکنیم بی تو نمیتوانیم.
برگرد جهان تشنه عدالت فرزند علی ست.
مولای آوارگان ومظلومان تورانشاید که آه وفغان بیوه زنی را بشنوی واجابت نکنی..؟؟
توامام زمانی….یابن امیر المومنین برگرد..اینها مسلمانند.
سخن از خلخال نیست حرف از ناموس است.
مولاجان قمه به دستان بودایی به هیچکس رحم نمیکنند…برگرد..
اینجا اگه سگ یک یهودی را برانند شوای امنیت قطعنامه صادر می کند.برگرد.که شورای امنیت صدای این ظلم کبیر را نمی شنود .
اینها گوشهایشان بدهکار مانیست. آقاجان… سخن از سرخ پوشان یزیدی نیست حرف ازسرخ جامگان بودائی ست.
آقاجان… خانم کلینگتون که به میانمار رفت به یمن قدومش تا کنون بیست هزار نفر را قربانی کرده اند…
هیچ کس….هیچ چیز نمی گوید…آقاجان اینجا هم برای سرهای بریده هدیه می دهند؟؟؟؟؟
خانم اشتون گفت: تمام تحریم های دولت میانمارلغو خواهد شدچراکه اصلاحات را آغاز کرده است
آقاجان سخن از خلخال نیست, صحبت از خیمه سوزانی دیگر است.. سخن از اصحاب اخدود است .
همانی که اینها (هلوکاست)می نامند سخن از خلخال نیست حرف اشکهای روان بر گونه هاست.
آقاجان سخن از خلخال نیست,حرف نشستن عمود های آهنین بر سرهاست آقاجان سخن از خلخال نیست,حرف ازحلقوم های بریده است.
اینجا بجای اینکه سرها را به نیزه کنند,نیزه را در سرها می کنند.اینجا آب را بر مسلمانان نبستند,مسلمانان را به آب بستند.
مولاجان… یامهدی…
تو را به ریش به خون خضاب شده,تو را به گونه ی به خاک کشیده شده,تو را به پیشانی شکسته برگرد… برگرد…فقد برگرد..
…هیچ اتفاق دیگری مرا آرام نخواهد کرد.
(به امید ظهور مولا وسرورمان حضرت حجت(عج) که صد البته نزدیک است)
منبع:استاد علی اکبر رائفی پور